سلامممممممممممم
پريروز با نسيم جونم رفتيدم براي خريد
عاغا اونجا از اون جوجه تيغيايي كه شلوار ندارن (بدبختا اگه پولم ميرسيد براشون شلوار ميخريدم مارك شورتشون بيرون نزنه)
بعد شماره شو تو كاغذ نوشتيده كرد ، شوت كرد طرف ما(بي ادب مثه آدم نميتونه) منم نه كه كلا كرمممم دارم شماره رو گرفتم پسره خيالش
راحت شد و رفت چشمك زد و رفت كه يني بزنگ
نسيم گفت كه نيكي از تو اين كار بعيده
منم خنديدم،اون دور از اون جيگرا نشسته بود منم رفتم شماره پسر جوجه تيغي رو دادم به اون پسمل جيگل ميگل كه شب به جوجه تزيغي بزنگه لاو بتركونن
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ✘ خاطرات یِ دخیـــــ روانیــــ ✘ و آدرس madgirl-1-1.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.